معنی الیهو روت

حل جدول

الیهو روت

برنده نوبل صلح در سال 1912 میلادی


الیهو روت (آمریکا)

برنده نوبل صلح در سال 1912 میلادی


روت هندلر

سازنده آمریکایی عروسکهای باربی

سازنده آمریکایی عروسک های باربی


روت کانال

فرایند عصب کشى

لغت نامه دهخدا

الیهو

الیهو. [] (اِخ) نام یکی از رؤسای «منسه » که داود پیغمبر را تا صقلغ متابعت کرد. (از قاموس کتاب مقدس).

الیهو. [] (اِخ) ابن برکئیل بوزی. یکی از پیروان و دوستان ایوب پیغمبر ومصدق سخنان وی بود. رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.


روت

روت. (اِخ) زن موآبی بود که با مادرشوهر خود نعومی به زمین یهودا مراجعت کرد. احتمال میرود که این واقعه در زمان جدعون واقع شده باشد. پس از آن به بوعز که از خویشاوندان و منسوبان شوهر نعومی بود منکوحه شد. از این نکاح داود ملک که عیسی مسیح از نسل او بود بوجود آمد. (از قاموس کتاب مقدس).
- کتاب روت، محتوی حکایت روت است و بطور ساده و محبت آمیز مرقوم گشته است. بی شک قصد مصنف از تحریر این رساله ذکر نسبت نامه ٔ داود پادشاه است. در اوایل کتاب می گوید: این وقایع در زمان حکومت قضات بر اسرائل واقع گشت، و از این مستفاد می شود که در زمان مصنف حکمرانی قضات منقضی شده بود. در آخر کتاب اسم داود ملک مذکور است. این مطلب می نماید که قبل از ایام وی نوشته نشده بلکه بعد از آن مرقوم گشته است. این کتاب در کتاب مقدس بعد از کتاب داوران گذارده شده است مثل اینکه بمنزله ٔ ضمیمه ٔ آن است، چنانکه بسیاری از متقدمان کتاب داوران و کتاب روت را یک کتاب کرده اند. حکایت آن کتاب اطوار و اوضاع آداب ساده و سهل آن زمان را می نماید و هم ملاطفت و مهربانی شریعت عبرانیان را که اشارتی است به رسانیدن مژده ٔ انجیل به قبایل در زمان آینده و نیزتوجه الهی را بر خانواده ها ظاهر می سازد. (از قاموس کتاب مقدس). و رجوع به راعوت شود.

روت. (ص) در تداول عامه، رت. برهنه. لخت. عور. عریان. لوت. رجوع به رت شود. || اطلسی. ساده. (یادداشت مؤلف). رجوع به اطلسی شود.


بائی روت

بائی روت. [رُ] (اِخ) شهر باویر در ساحل من دارای 35 هزارتن جمعیت است و مصنوعات و ظروف سفالین دارد. لوئی دوم پادشاه باویر تآتری درین شهربرای نمایش آثار ریشار واگنر (1876 م.) بنا نهاد.

فرهنگ معین

روت کانال

[انگ.] (اِمص.) عصب کشی (دندانپزشکی).

سخن بزرگان

مارتین روت

هر گونه با خود رفتار می کنید، به مردم یاد می دهید همان گونه با شما رفتار کنند.


روت بندیکت

دانش و بزرگی انسان برآمده از سرسپردگی او به امر قدرشناسی است.


بیب روت

شاید شما بزرگ ترین مجموعه ی ستارگان انفرادی را در جهان داشته باشید، اما اگر آن ها با هم بازی نکنند، تیم شما [به اندازه ی] یک پول سیاه ارزش ندارد.

گویش مازندرانی

بی روت

بی جان، صاف روشن

معادل ابجد

الیهو روت

658

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری